1
00:00:04,713 --> 00:00:07,674
" پارکسیتی ، كانزاس "
2
00:01:39,474 --> 00:01:40,475
3
00:01:41,434 --> 00:01:49,359
4
00:01:50,360 --> 00:01:51,361
5
00:02:04,749 --> 00:02:06,543
اسمی که روش گذاشتن «بنجامین بارنرایت»ـه
6
00:02:06,584 --> 00:02:07,585
اما همه «بنجی» صداش میکنن
7
00:02:07,585 --> 00:02:08,545
اما همه «بنجی» صداش میکنن
" آلتونا ، پنسیلوانیا "
8
00:02:08,545 --> 00:02:08,586
" آلتونا ، پنسیلوانیا "
9
00:02:08,586 --> 00:02:10,588
برگشته به شهر
همونطور که بهتون گفته بودم برمیگرده
10
00:02:10,588 --> 00:02:10,880
برگشته به شهر
همونطور که بهتون گفته بودم برمیگرده
11
00:02:10,964 --> 00:02:13,383
شبی که «بِوِرلی جین» کشته شده «بنجی» داشته
تو خونهـش تلویزیون تماشا میکرده؟
12
00:02:13,466 --> 00:02:15,593
این چیزیه که بهمون گفته و من باور میکنم
13
00:02:16,094 --> 00:02:18,763
اجازه داد بدون حکم ماشینشُ بگردیم
14
00:02:18,847 --> 00:02:21,891
«و ما جز یه مقدار از موهای «بِوِرلی جین
چیز دیگهای پیدا نکردیم
15
00:02:21,975 --> 00:02:24,227
اونم روی صندلی مسافر
همونطوری که انتظارشُ داشتیم
16
00:02:24,310 --> 00:02:27,147
صندلی مسافر زیاد برای
انتقال جنازه ایدهآل نیست
17
00:02:27,188 --> 00:02:28,273
بهت حق میدم
18
00:02:28,314 --> 00:02:30,859
اما گفتی که داشته توی خونه
تنهایی تلویزیون تماشا میکرده؟
19
00:02:30,942 --> 00:02:33,528
این عذر خوبی نیست -
چرا؟ -
20
00:02:34,237 --> 00:02:36,781
بیشتر مردم مگه اکثر شبهای هفته
همین کار رو نمیکنن؟
21
00:02:36,865 --> 00:02:38,825
بنجامین» هم قطعاً جز همین اکثریت مردمـه»
22
00:02:38,908 --> 00:02:40,785
از دبیرستان سر یه شغل ثابتـه
23
00:02:40,785 --> 00:02:42,203
توی "اِی اند پی" خواربار کیسه میکنه
24
00:02:42,287 --> 00:02:45,665
توی "اِی اند پی" کار میکنه؟
به وسایلِ تحویل دسترسی داره؟
25
00:02:45,748 --> 00:02:47,584
نه . فقط توی فروشگاه کار میکنه
26
00:03:09,981 --> 00:03:11,357
خبر داشت میایم؟
27
00:03:12,317 --> 00:03:14,777
الان عزادارـه . فکر کردم مؤدبانهتر اینه که
بهش خبر بدیم که میایم
28
00:03:14,861 --> 00:03:16,279
حتماً باید واسهـش یه جعبه
نوشیدنی هم میاوردیم
29
00:03:26,039 --> 00:03:27,665
براتون قهوه بیارم؟ -
بله -
30
00:03:27,749 --> 00:03:29,459
قهوه فوریه -
من نمیخوام . مرسی -
31
00:03:31,044 --> 00:03:32,045
من منتظر میمونم
32
00:03:35,381 --> 00:03:38,760
یه مقدار هم دونات دارم
نصف شکری و نصف کیکی
33
00:03:41,179 --> 00:03:43,223
دونات دوست دارم
«مرسی «بنجامین
34
00:03:44,641 --> 00:03:46,476
آقای «بارنرایت» ، ممنون که
قبول کردید ما رو ببینید
35
00:03:46,559 --> 00:03:47,560
«بنجامین»
36
00:03:47,602 --> 00:03:50,271
«من «بیل تِنچ» هستم . ایشون هم «هولدن فورد
ما برای افبیآی کار میکنیم
37
00:03:50,355 --> 00:03:52,440
بهم گفت که دارین توی
این پرونده کمک میکنین
38
00:03:52,523 --> 00:03:54,317
در مورد اتفاقی که برای
نامزدت افتاده متأسفم
39
00:03:54,400 --> 00:03:55,818
هنوز باورم نمیشه
40
00:03:55,985 --> 00:03:58,321
چه مدت باهاش بودی؟ -
18ماه -
41
00:03:58,404 --> 00:04:00,365
پس رابطهتون جدی بوده
42
00:04:00,448 --> 00:04:02,325
تازه نامزد کرده بودیم
43
00:04:02,408 --> 00:04:03,409
قدم بزرگی بوده
44
00:04:04,953 --> 00:04:08,081
وقتی برای اولینبار دیدمش میدونستم همونیه که میخوام -
چطور میدونستی؟ -
45
00:04:08,164 --> 00:04:11,417
در مورد همه چیز عقاید مشابهی داشتیم
46
00:04:11,960 --> 00:04:14,003
و چند سالته؟ -
26 -
47
00:04:14,712 --> 00:04:17,882
توی دبیرستان ورزش میکردی؟
حدس میزنم توی تیم فوتبال نبودی
48
00:04:18,841 --> 00:04:20,635
باندی؟ گروهی؟ -
نه -
49
00:04:21,177 --> 00:04:22,387
پس چیکار میکردی؟
50
00:04:23,304 --> 00:04:26,307
هیچی
51
00:04:29,352 --> 00:04:32,397
خب ، الان وضعـت خوبه
خونه خودت و چیزهای دیگه رو داری
52
00:04:33,189 --> 00:04:35,275
اینجا رو برای «بِوِرلی جین» گرفته بودم
53
00:04:35,358 --> 00:04:36,693
ازت خواسته بود نقل مکان کنی؟
54
00:04:38,736 --> 00:04:40,571
میخواستم یهکم فضای خصوصی داشته باشیم
55
00:04:41,030 --> 00:04:42,365
قبلش کجا بودی؟
56
00:04:42,782 --> 00:04:44,784
چندتا بلوک اونورتر توی اون شاه بلوطیـه
57
00:04:44,867 --> 00:04:46,995
با خانوادهات؟ -
با مامانم -
58
00:04:47,078 --> 00:04:49,956
حتماً واسهـش رفتنت از خونه سخت بوده
59
00:04:50,039 --> 00:04:53,126
فکر میکنم از رفتنم خوشحال شده بود
60
00:04:54,544 --> 00:04:57,839
به اندازه من «بِوِرلی جین» رو دوست داشت
61
00:04:57,922 --> 00:05:01,301
خانم «بارنرایت» هم به همون کلیسایی که من میرم میاد
«فِرست یونایتد متدیست»
62
00:05:02,176 --> 00:05:03,803
پس از کلیسا همدیگه رو میشناسید؟
63
00:05:03,886 --> 00:05:05,680
«بله . تو و «رُز
64
00:05:05,763 --> 00:05:09,517
الان بیشتر اونجا رو گذری میبینم
دیگه زیاد نمیرم
65
00:05:09,976 --> 00:05:13,271
مادرت اهل نظم و انضباط بود؟
66
00:05:13,354 --> 00:05:14,897
منظورتون سختگیره؟
67
00:05:14,981 --> 00:05:17,734
آره . تحت فشارت میذاشت؟
68
00:05:19,569 --> 00:05:20,945
اون فقط گریه میکرد
69
00:05:21,487 --> 00:05:24,240
خب ، مطمئنم بزرگ کردن 2تا بچه بدون پدر
خیلی سخت بوده
70
00:05:24,324 --> 00:05:25,908
آره . وقتی 10 سالم بود جدا شد
71
00:05:26,617 --> 00:05:29,537
پدرت چطوری بود؟ -
زیاد چیزی ازش یادم نمیاد -
72
00:05:30,496 --> 00:05:32,123
تو و «بِوِرلی جین» تا حالا دعوا کردید؟
73
00:05:33,666 --> 00:05:35,335
برای زوجهای جوان یه چیز عادیه
74
00:05:37,420 --> 00:05:38,713
بعضیوقتها
75
00:05:39,380 --> 00:05:40,631
سر چی؟
76
00:05:41,090 --> 00:05:42,717
چیزهای مسخره
77
00:05:43,176 --> 00:05:44,469
مثل چی؟
78
00:05:44,552 --> 00:05:48,264
مثلاً بریم چه فیلمی ببینیم
79
00:05:49,182 --> 00:05:51,017
نزدیک نامزدی تنشی پیش نیومد؟
80
00:05:51,059 --> 00:05:52,352
نه قربان
81
00:05:52,977 --> 00:05:55,229
تو اینجا رو واسهـش گرفتی؟
ازش خوشـش اومد؟
82
00:05:57,357 --> 00:05:58,441
...اون
83
00:06:00,401 --> 00:06:03,905
میخواست وقتی اسبابکشی کرد
اینجا رو خوشگل کنه
84
00:06:03,988 --> 00:06:05,239
کِی قرار بود بیاد؟
85
00:06:05,281 --> 00:06:07,033
بعد عروسی -
سنتی دیگه ، نه؟ -
86
00:06:07,617 --> 00:06:10,036
آره -
بهخاطر مادرت بود؟ -
87
00:06:10,119 --> 00:06:12,372
فقط میخواستیم درست پیش بریم
88
00:06:13,039 --> 00:06:14,874
اونم منتظر ازدواجتون بود؟
89
00:06:17,418 --> 00:06:19,754
خب ، شاید نمیخواسته صبر کنه
90
00:06:20,671 --> 00:06:23,174
دخترها هم به اندازه پسرها تحت تاثیرن
91
00:06:24,384 --> 00:06:26,552
«چیزی نیست «بنجامین
92
00:06:26,636 --> 00:06:30,098
ما درک میکنیم که
این مسئله خصوصیه
93
00:06:30,181 --> 00:06:31,432
ما هم خصوصی نگهـش میداریم
94
00:06:33,226 --> 00:06:34,894
...خب
95
00:06:36,521 --> 00:06:38,731
...«بِوِرلی جین»
96
00:06:40,358 --> 00:06:41,526
...اولین
97
00:06:42,110 --> 00:06:44,445
اولین رابطه ت ؟
98
00:06:44,529 --> 00:06:45,655
آره
99
00:06:47,365 --> 00:06:48,533
اما اون خوب بود
100
00:06:50,576 --> 00:06:53,830
نمیدونم چه ربطی به اتفاقی
که واسهـش افتاده داره
101
00:06:53,913 --> 00:06:57,041
«گوش کن «بنجامین
ما از یه واحد خاص افبیآی هستیم
102
00:06:57,125 --> 00:06:59,961
وقتی یه زاویه جنسی وجود داشته باشه
این ماییم که روی قتلها تحقیق میکنیم
103
00:07:00,044 --> 00:07:02,588
ممکنه واست ناخوشایند باشه
اما این کاریه که ما میکنیم
104
00:07:08,594 --> 00:07:10,263
اتفاقی که واسهـش افتاده وحشتناکه
105
00:07:11,639 --> 00:07:12,932
اون میدونه؟
106
00:07:14,559 --> 00:07:16,018
مارک» ، واقعاً؟»
107
00:07:18,146 --> 00:07:21,274
فقط در مورد اعضاش خبر داره
یه افسر دیگه هم بود
108
00:07:22,942 --> 00:07:25,778
بیسروصدا نگه داشتنش کار سختیه -
میخوام با خانم «بارنرایت» حرف بزنم -
109
00:07:25,862 --> 00:07:28,197
بهتره کنار یه تلفن سکهای وایسیم
و به اونم از قبل خبر بدیم؟
110
00:07:28,281 --> 00:07:30,241
گمونم منصفانهست -
اون اشک و زاری چی بود؟ -
111
00:07:30,324 --> 00:07:31,993
من که باور نکردم -
فکر میکنی داشت وانمود میکرد؟ -
112
00:07:32,034 --> 00:07:34,662
یه مقدار زیادهروی بود -
با در نظر گرفتن چیزی که کشیده؟ -
113
00:07:34,704 --> 00:07:37,290
باعث شد از اونجا بیایم بیرون -
معلومه که بچه ننهست -
114
00:07:37,373 --> 00:07:39,167
یا میدونه که چطور نقش
یه بچه ننه رو بازی کنه
115
00:07:40,126 --> 00:07:41,294
منظورت چیه؟
116
00:07:41,377 --> 00:07:43,880
عذب بوده؟ دونات میاره برامون؟
117
00:07:44,380 --> 00:07:46,048
ممکنه همهی اینا رو تمرین کرده باشه
118
00:07:46,090 --> 00:07:48,092
مخصوصاً از اونجا که میدونسته داریم میریم
119
00:07:50,303 --> 00:07:52,889
تا حالا «بنجامین» به چشمم یه بازیگر نیومده
120
00:07:54,140 --> 00:07:56,350
2تا مامور فدرال توی اتاق پذیرایی
هر آدمی رو عصبی میکنه
121
00:07:56,350 --> 00:07:58,936
ببینش . فکر میکنی میتونسته به راحتی
یه جسد رو منتقل کنه؟
122
00:07:59,020 --> 00:08:00,855
اونم بدون اینکه یه قطره اشک بریزه
123
00:08:06,444 --> 00:08:08,529
همیشه نگران «بنجامین» بودم
124
00:08:08,613 --> 00:08:11,282
وقتی «بِوِرلی جین» رو دید
با شما زندگی میکرد؟
125
00:08:11,282 --> 00:08:13,493
بهخاطر داشتن نامزذ خیلی هیجانزده بود
126
00:08:13,534 --> 00:08:15,953
اونم همچین احساسی داشت؟
127
00:08:16,871 --> 00:08:18,748
میگفت که دیوونهشه
128
00:08:18,831 --> 00:08:21,000
دیدینش؟ -
معلومه -
129
00:08:22,126 --> 00:08:23,419
باهم چطوری بودن؟
130
00:08:23,503 --> 00:08:25,838
خب ، اونا معمولی بودن
131
00:08:26,589 --> 00:08:30,301
خیلی واسش طنازی میکرد
بنجی» هم یهطور رفتار میکرد انگار خوشـش نمیاد»
اما میدونستم که میاد
132
00:08:31,427 --> 00:08:34,013
بنجامین» بهمون گفته که بعضیوقتها»
باهم دعوا میکردن
133
00:08:35,598 --> 00:08:37,016
اون رو دیدین؟
134
00:08:38,309 --> 00:08:39,393
امروز صبح
135
00:08:41,521 --> 00:08:42,939
تو دردسر افتاده؟
136
00:08:44,232 --> 00:08:45,983
فقط داریم دوباره پرونده رو بررسی میکنیم
137
00:08:46,025 --> 00:08:48,152
«و با هر کسی که «بِوِرلی جین
رو میشناخته حرف میزنیم
138
00:08:48,986 --> 00:08:52,532
خب ، تا حالا نشنیدم باهم دعوا کنن
139
00:08:53,658 --> 00:08:56,827
بنجامین» مهربونه . میدونین؟»
140
00:08:56,911 --> 00:08:58,371
وقتی بچه بود چطوری بود؟
141
00:08:58,454 --> 00:09:02,667
خیلی حساس بود
...اما وقتی پدرش گذاشت رفت اون
142
00:09:05,670 --> 00:09:06,754
منظورتون چیه؟
143
00:09:08,589 --> 00:09:12,510
خب ، شروع کرد به گریه و زاری
تختش رو خیس میکرد
144
00:09:12,593 --> 00:09:14,178
از خونه بیرون نمیرفت
145
00:09:14,178 --> 00:09:15,429
حتماً سخت بوده
146
00:09:15,471 --> 00:09:18,140
باید خیلی وقتها بچهها رو
به حال خودشون میذاشتم
147
00:09:18,391 --> 00:09:21,727
رُز» کمک میکرد ولی خیلی کوچک بود»
148
00:09:24,647 --> 00:09:27,316
سالهای سختی بود
خیلی دعا کردم
149
00:09:29,652 --> 00:09:32,405
اما بعدش «رُز» با «فرانک» آشنا شد
و اونم اومد باهامون زندگی کنه
150
00:09:32,947 --> 00:09:34,240
«فرانک جَندرمن»
151
00:09:34,782 --> 00:09:35,908
درسته
152
00:09:35,992 --> 00:09:38,035
تازه بچهدار شدن . میدونین؟
153
00:09:38,119 --> 00:09:39,495
اولین نوهتونه؟
154
00:09:40,246 --> 00:09:41,581
تبریک میگم
155
00:09:42,915 --> 00:09:47,420
اونموقعها مردم حرفای زیادی پشتسر «فرانک» میزدن
ولی من هیچوقت به هیچکدوم گوش نمیکردم
156
00:09:47,503 --> 00:09:50,339
از همون اولینباری که دیدمش ازش خوشم اومد
هنوزم همینطوره
157
00:09:50,423 --> 00:09:52,133
بنجامین» هم همین حسُ بهش داشت؟»
158
00:09:53,634 --> 00:09:55,636
خب ، اونا شروع کرده بودن
به بیرون رفتن باهم
159
00:09:55,720 --> 00:09:57,597
اونم با «فرانک» دوست شده بود
160
00:09:58,222 --> 00:09:59,599
فرانک» مراقبش بود»
161
00:10:00,683 --> 00:10:02,685
اون نمیذاشت کسی نزدیک «رُز» بشه
162
00:10:04,395 --> 00:10:07,607
اون حتی به «بنجامین» یه کار داد
اینجوری منم مجبور نبودم 2تا شیفت کار کنم
163
00:10:08,816 --> 00:10:12,236
رُز» گاهی میگفت انگار من «فرانک» رو»
بیشتر از خودش دوست دارم
164
00:10:14,780 --> 00:10:15,781
اینا مال چه موقعیه؟
165
00:10:17,783 --> 00:10:20,077
خب ، اونا تو 18 سالگی ازدواج کردن
166
00:10:20,161 --> 00:10:26,667
بنابراین «رُز» اونموقع باید
15یا 16 ساله میبود
167
00:10:27,209 --> 00:10:29,545
فرانک» اسبابکشی کرد خونهی شما . چرا؟»
168
00:10:31,339 --> 00:10:32,715
خب ، یادم نمیاد
169
00:10:34,050 --> 00:10:37,470
تو خونه یهکم با پدرش مشکل داشت
میدونین ، مثل خیلی پسرهای جوون دیگه
170
00:10:38,721 --> 00:10:41,098
ولی وقتی ازدواج کردن برای خودشون
خونه خرید
171
00:10:41,182 --> 00:10:43,976
و «بنجامین» با شما زندگی میکرد تا اینکه
با «بِوِرلی جین» آشنا شد؟
172
00:10:47,021 --> 00:10:48,731
روزهای عجیبی بود
173
00:10:49,940 --> 00:10:52,401
ما خیلی خوشحال بودیم که
رُز» و «فرانک» دارن بچهدار میشن»
174
00:10:52,485 --> 00:10:57,531
و بعد «بنجامین» به شکل وحشتناکی
عشقش رو از دست داد
175
00:11:03,663 --> 00:11:05,164
مادر و پسر لنگهی هم هستن
176
00:11:05,665 --> 00:11:07,583
فکر میکنی گریه کردن هم ژن داره؟
177
00:11:08,167 --> 00:11:11,253
«هنوزم واسم سواله «بِوِرلی
اصلاً واسه چی با اون بوده
178
00:11:11,337 --> 00:11:12,588
شاید از اینکه از خودش بزرگتر بوده
179
00:11:12,630 --> 00:11:14,632
راحت میشده باهاش حرف زد خوشـش میومده
پسر حساسیه
180
00:11:15,508 --> 00:11:17,343
نصف شکری و نصف کیکی"؟"
181
00:11:17,718 --> 00:11:18,719
آره
182
00:11:19,804 --> 00:11:21,847
شرط میبندم «بِوِرلی» اون
بنجامین» بیچاره رو»
183
00:11:21,889 --> 00:11:23,891
اسیر خودش کرده بوده
184
00:11:24,350 --> 00:11:27,812
شایدم یه مرد مهربون با حقوق ثابت
میخواسته که دوستش داشته باشه
185
00:11:27,895 --> 00:11:29,689
«هر چی تو بگی «اوکِیسِک
186
00:11:30,523 --> 00:11:31,524
جریان چیه؟
187
00:11:31,899 --> 00:11:33,734
داشتیم میگفتیم چیز زیادی اینجا
دستگیرمون نشد
188
00:11:34,652 --> 00:11:36,529
من به خانم «بارنرایت» اطمینان دادم
که اینا فرمالیته است
189
00:11:36,612 --> 00:11:39,490
ولی فرمالیته نیست -
خب ، میتونیم به اون اینطوری بگیم -
190
00:11:40,199 --> 00:11:41,617
خب ، دیگه کجا مونده که بریم؟
191
00:11:43,035 --> 00:11:44,036
هنوز «آلوین» مونده
192
00:11:44,078 --> 00:11:47,123
شما نمیخواین کار کسی از اجتماع
خودتون باشه . هیچکدومتون
193
00:11:47,206 --> 00:11:50,459
آخه کی میاد اینهمه راه تا این شهر
درب و داغون رانندگی کنه؟
194
00:11:50,543 --> 00:11:53,045
اگه دنبال به دام انداختن دخترها باشه
شهرهای بزرگ هستن
195
00:11:53,129 --> 00:11:55,256
بزرگراهها و مسافرهای مجانی هستن
196
00:11:55,339 --> 00:11:56,716
چرا یه همچین جاییُ انتخاب کنه؟
197
00:11:57,883 --> 00:11:59,802
و یه دورهگرد از کجا میدونه
زبالهدونی کجاست؟
198
00:12:08,060 --> 00:12:09,645
سلام -
بالاخره پیداتون شد -
199
00:12:09,729 --> 00:12:12,398
کلی چیزهای جالب براتون دارم
که یه نگاهی بهشون بندازین
200
00:12:12,481 --> 00:12:13,399
کاغذبازی؟
201
00:12:13,482 --> 00:12:14,859
آره . خیلی جذاب نیست
202
00:12:14,900 --> 00:12:16,861
ولی من دارم تلاش میکنم یه
لیست از سوالایی که
203
00:12:16,944 --> 00:12:18,362
شما باید از قاتلا بپرسین آماده کنم
204
00:12:18,362 --> 00:12:20,781
مثل سابقهی خانوادگی ، خُلق و خو
205
00:12:20,865 --> 00:12:23,075
خصوصیات فکری قبل و بعد ارتکاب جرم
206
00:12:23,159 --> 00:12:24,660
این فقط یه پیشنویس اولیهست
207
00:12:24,660 --> 00:12:26,954
ولی یه نگاهی بهش بندازین
و نظرتونُ بهم بگین
208
00:12:26,996 --> 00:12:29,707
نباید مصاحبهها رو طبق شخصیت
قاتلا تنظیم کنیم؟
209
00:12:29,749 --> 00:12:30,750
یعنی بدون آمادگی قبلی؟
210
00:12:30,833 --> 00:12:33,377
ما با کسایی سر و کار داریم
که باید از راههای مختلفی باهاشون حرف زد
211
00:12:33,461 --> 00:12:35,045
آره . با اینحال هنوزم به یه مجموعه داده
احتیاج داریم
212
00:12:35,087 --> 00:12:37,214
که همهی موضوعهای مورد نظر ما رو
در برمیگیره
213
00:12:38,549 --> 00:12:39,550
داری میری؟
214
00:12:39,592 --> 00:12:41,135
«برمیگردم «بوستون -
تو که تازه رسیدی -
215
00:12:41,677 --> 00:12:43,262
خب ، تا وقتی شما دارین مصاحبه میکنین
216
00:12:43,304 --> 00:12:44,889
من اینجا کار چندانی ندارم
217
00:12:44,972 --> 00:12:48,309
«ما با نامزدِ قربانی تو «آلتونا
گفتگوی خیلی جالبی داشتیم
218
00:12:50,186 --> 00:12:52,605
تاکسی منتظرمه -
لغوش کن . من میرسونمت -
219
00:12:59,195 --> 00:13:01,113
چمدونتُ بده به من -
متشکرم -
220
00:13:02,448 --> 00:13:05,451
اون از خود بیخود شده بود
هیچوقت ندیده بودم یه مرد اینطوری گریه کنه
221
00:13:06,368 --> 00:13:07,787
بیل» بهش مشکوکه»
222
00:13:07,870 --> 00:13:09,538
ولی تو حرفشُ باور کردی -
بهنظر واقعی میرسید -
223
00:13:10,372 --> 00:13:12,666
خب ، چه حسی داشت؟
یعنی تو رو تحتتأثیر قرار داد؟
224
00:13:12,750 --> 00:13:15,002
دلت میخواست آرومش کنی؟ -
میخواستم بس کنه -
225
00:13:15,085 --> 00:13:16,670
چرا میخواستی بس کنه؟
226
00:13:16,754 --> 00:13:18,547
نمیدونم . شاید من زیادی بیاحساسم
227
00:13:19,715 --> 00:13:21,258
«یهکم بیشتر سعی کن «هولدن
228
00:13:25,304 --> 00:13:26,388
بهنظر یه کاسهای زیر نیمکاسه بود
229
00:13:27,223 --> 00:13:31,477
بنجامین» مثل یه بچه گریه میکرد»
ولی آسیبدیده بهنظر نمیومد
230
00:13:32,269 --> 00:13:33,687
برعکس بهنظر میرسید
231
00:13:34,313 --> 00:13:38,734
میدونی ، جانیهای روانی تو تقلید کردن
از احساسات آدم خیلی تبحر دارن
232
00:13:38,776 --> 00:13:40,486
اینطوری بقیه رو تحتتأثیر قرار میدن
233
00:13:40,569 --> 00:13:42,947
و روی محیط اطرافشون تسلط پیدا میکنن
234
00:13:43,030 --> 00:13:45,366
اگه احساسات ندارن
چطور احساساتُ درک میکنن؟
235
00:13:45,407 --> 00:13:46,492
اونا احساس دارن
236
00:13:46,534 --> 00:13:48,369
فقط باورشون نمیشه بقیه هم احساس دارن
237
00:13:48,452 --> 00:13:50,454
یا اگه بخوایم تخصصیتر بگیم
اونا قبول ندارن
238
00:13:50,454 --> 00:13:52,122
که بقیه هم زندگی درونی خودشونُ دارن
239
00:13:52,206 --> 00:13:53,582
چطور باید تشخیصشون داد؟
240
00:13:53,666 --> 00:13:56,085
انگار تو تشخیصش دادی
به غریزهات اعتماد کن
241
00:13:56,168 --> 00:13:58,671
همهی شهر «بنجامین»ُ به چشم
یه داغدیده میبینن
242
00:13:58,712 --> 00:14:00,881
که احتیاج به مراقبت داره
243
00:14:01,507 --> 00:14:02,883
شاید غریزهی من داره اشتباه میکنه
244
00:14:02,967 --> 00:14:07,054
خب ، ما داریم یه روش تحلیل پیدا میکنیم
پس ازش استفاده کن
245
00:14:09,348 --> 00:14:11,350
ببین مجرم تا کجاها پیش رفته
246
00:14:11,767 --> 00:14:14,728
موها ،اعضای بدن
همهی نمادهای قدرت جنسیش
247
00:14:14,812 --> 00:14:18,107
از بین بردن اندامهای تولید مثلیش
مثل یه راه واسه خنثی کردن اون بوده
248
00:14:18,190 --> 00:14:19,817
موهای رو میز اُتو چی؟
249
00:14:19,859 --> 00:14:21,151
یهجور خودنمایی بوده؟
250
00:14:21,235 --> 00:14:23,404
مثل یه غنیمت
یه راه برای اعلام برتریش
251
00:14:23,487 --> 00:14:25,322
بنجامین» هر چیزی بود»
غیر از یه آدم پُرجرأت و جسور
252
00:14:25,322 --> 00:14:27,116
بِوِرلی» اولین زنی بود که باهاش»
رابطه داشت
253
00:14:27,157 --> 00:14:28,659
چند سالشه؟ -
26 -
254
00:14:28,742 --> 00:14:31,370
پس این اهمیت رابطه رو چندبرابر میکنه
255
00:14:31,453 --> 00:14:33,414
بیل» فکر میکنه تسلط کامل»
«روی «بنجامین
256
00:14:33,497 --> 00:14:35,875
تنها دلیل «بِوِرلی» برای موندن با اون بوده
257
00:14:35,958 --> 00:14:38,335
خب ، گذشتهی اون چیه؟
اونم تجربه اولش بوده؟
258
00:14:38,419 --> 00:14:39,587
بنجامین» نسبت به این قضیه حساس بود»
259
00:14:39,670 --> 00:14:41,630
خب پس انگار یه تجربیاتی داشته
260
00:14:41,672 --> 00:14:43,841
که این میتونسته «بنجامین»ُ
تحریک یا تهدید کنه
261
00:14:43,924 --> 00:14:46,468
تو عکس انگار خیلی به هم نزدیکن
262
00:14:46,552 --> 00:14:49,972
تو واقعاً فکر میکنی نمیشه یه دختر
جوون و خوشگلُ فریب داد؟
263
00:14:50,639 --> 00:14:52,850
حتی اگه «بِوِرلی» از رابطه
برای کنترل اون استفاده میکرده
264
00:14:52,933 --> 00:14:52,975
و شما هم قطعاً هیچ مدرکی برای اثباتش ندارین
265
00:14:52,975 --> 00:14:54,727
و شما هم قطعاً هیچ مدرکی برای اثباتش ندارین
266
00:14:54,810 --> 00:14:56,854
پس این کاریه که خیلی از زنها برای
267
00:14:56,854 --> 00:14:58,522
داشتن یه سر سوزن قدرت تو این دنیا
انجام میدن
268
00:14:58,564 --> 00:15:00,357
درسته ولی اگه تا اونجا پیش رفته باشه
269
00:15:00,441 --> 00:15:00,482
اگه یه اتفاق افتاده باشه
و «بنجامین» از کوره در رفته باشه
270
00:15:00,482 --> 00:15:02,985
اگه یه اتفاق افتاده باشه
و «بنجامین» از کوره در رفته باشه
271
00:15:03,068 --> 00:15:05,321
ناتوانی جنسی میتونه خشمشُ توجیه کنه؟
272
00:15:05,404 --> 00:15:07,531
این میتونه روشن کنه
چرا 4 روز بعد رفته
273
00:15:07,531 --> 00:15:08,824
و همونطور که خودت گفتی
274
00:15:08,866 --> 00:15:11,327
اونُ تیکهتیکه کرده تا برتریشُ ثابت کنه؟ -
امکانش هست -
275
00:15:11,410 --> 00:15:11,452
ولی شکنجه نمیتونسته
این حس تسلط رو بهش بده؟
276
00:15:11,452 --> 00:15:13,829
ولی شکنجه نمیتونسته
این حس تسلط رو بهش بده؟
277
00:15:13,913 --> 00:15:15,831
تسلط جنسی رو؟ -
دقیقاً -
278
00:15:16,248 --> 00:15:18,834
میدونی ، تو تمام پروندههایی که بررسی کردیم
هیچوقت همچین موردی نبوده
279
00:15:18,918 --> 00:15:21,170
که اول به قربانی تعرض بشه
بعد بدنشُ تیکهتیکه کنن
280
00:15:21,253 --> 00:15:21,295
پس اگه قاتل بعد از مرگ اونُ اخته کرده
281
00:15:21,295 --> 00:15:23,172
پس اگه قاتل بعد از مرگ اونُ اخته کرده
282
00:15:23,255 --> 00:15:25,507
معلومه اون معمولاً بعد از کشتن قربانیهاش
دست به تعرض میزنه
283
00:15:25,591 --> 00:15:27,301
برای جبران حس ناتوانی که موقع
زنده بودن اون داشته
284
00:15:27,301 --> 00:15:28,302
برای جبران حس ناتوانی که موقع
زنده بودن اون داشته
285
00:15:28,385 --> 00:15:31,180
انگار 2 نوع نشونهی مختلف تو
این صحنهی جرم هست
286
00:15:34,808 --> 00:15:36,644
تو «بوستون» کسی میاد دنبالت؟
287
00:15:37,186 --> 00:15:39,271
خودم تاکسی میگیرم . خداحافظ
288
00:15:48,364 --> 00:15:48,906
سلام -
...سلام ، داری چیکار -
289
00:15:48,906 --> 00:15:49,865
سلام -
...سلام ، داری چیکار -
290
00:15:49,865 --> 00:15:50,282
سلام -
...سلام ، داری چیکار -
291
00:15:50,282 --> 00:15:50,616
سلام -
...سلام ، داری چیکار -
292
00:15:54,286 --> 00:15:55,329
میکنی؟ -
درس میخونم -
293
00:15:55,329 --> 00:15:55,871
میکنی؟ -
درس میخونم -
294
00:15:56,413 --> 00:15:57,706
تمام شبُ تا صبح
295
00:15:57,790 --> 00:16:01,043
«یه مقاله دربارهی «سی رایت میلز
و نیروی نخبگی مینویسم
296
00:16:02,503 --> 00:16:03,754
باید فردا تحویلش بدم
297
00:16:05,339 --> 00:16:07,299
دربارهی افرادیه که واقعاً دارن
این کشورُ اداره میکنن
298
00:16:07,341 --> 00:16:09,843
به سختی میشه گفت مطابق اصول دموکراسیه
299
00:16:10,719 --> 00:16:12,805
حالـت خوبه؟ -
چی؟ -
300
00:16:12,888 --> 00:16:14,807
...بهنظر -
دوستم بهم چندتا قرص رژیمی داده -
301
00:16:15,057 --> 00:16:17,226
واقعاً؟ -
سرعت عملکردش واقعاً جالبه -
302
00:16:20,229 --> 00:16:21,313
میشه ببینمشون؟
303
00:16:23,607 --> 00:16:26,151
واسه تمرکز عالیه
حواستُ کاملاً متمرکز نگه میداره
304
00:16:26,235 --> 00:16:27,528
آبجو؟ قهوه؟ چای؟ -
قانونیه؟ -
305
00:16:27,528 --> 00:16:29,405
آبجو؟ قهوه؟ چای؟ -
قانونیه؟ -
306
00:16:29,488 --> 00:16:31,740
آقا پلیسه اومد
307
00:16:35,536 --> 00:16:36,495
داشتیم دربارهی رابطهاش با نامزدش
ازش سوال میکردیم
308
00:16:36,495 --> 00:16:38,414
داشتیم دربارهی رابطهاش با نامزدش
ازش سوال میکردیم
309
00:16:38,414 --> 00:16:40,290
که زد زیر گریه
310
00:16:40,833 --> 00:16:42,126
بیل» فکر کرد داره تظاهر میکنه»
311
00:16:42,167 --> 00:16:45,796
اما بیماران روانی توی تقلید کردن
احساسات آدمها خیلی واردن
312
00:16:45,879 --> 00:16:47,548
منم یکبار با گریه رفتم پیش استادم
313
00:16:49,341 --> 00:16:50,426
تو ادای گریه کردن درآوردی؟
314
00:16:50,509 --> 00:16:51,260
یه داستان با جزئیاتِ دقیق در مورد اینکه
پدرم یه تصادف وحشتناک کرده از خودم درآوردم
315
00:16:51,260 --> 00:16:53,595
یه داستان با جزئیاتِ دقیق در مورد اینکه
پدرم یه تصادف وحشتناک کرده از خودم درآوردم
316
00:16:53,679 --> 00:16:55,556
و این ماجرا مال کِیه؟ -
سال اول دانشگاهم -
317
00:16:55,639 --> 00:16:58,434
یهکم زیادی داشتم خوشگذرونی میکردم
تقریباً از دانشگاه جا مونده بودم
318
00:16:59,476 --> 00:17:00,519
نکتهی جالبش این بود
319
00:17:00,602 --> 00:17:01,020
وقتی داشتم دروغ میگفتم
خودمم در واقع داشت باورم می شد
320
00:17:01,020 --> 00:17:02,855
وقتی داشتم دروغ میگفتم
خودمم در واقع داشت باورم می شد
321
00:17:03,397 --> 00:17:05,149
انگار برای یه نمایشِ خوب ساخته شده بودم
نمرهام رو به "سی" ارتقا داد
322
00:17:05,149 --> 00:17:05,607
انگار برای یه نمایشِ خوب ساخته شده بودم
نمرهام رو به "سی" ارتقا داد
323
00:17:05,691 --> 00:17:06,859
استادت مرد بود -
خب؟ -
324
00:17:06,942 --> 00:17:10,612
گریهی زنها واسه مردها همیشه جواب میده
اما مرد واسه مرد؟
325
00:17:10,696 --> 00:17:10,738
حرفم این نبود -
چرا اینقدرنوشیدنی میخوردی؟ -
326
00:17:10,738 --> 00:17:13,365
حرفم این نبود -
چرا اینقدرنوشیدنی میخوردی؟ -
327
00:17:14,908 --> 00:17:18,871
میخواستم جا بیوفتم
میخواستم وحشی و دیوونه باشم
328
00:17:18,954 --> 00:17:18,996
چرا؟ -
از همیشه فکر کردن خسته شده بودم -
329
00:17:18,996 --> 00:17:21,248
چرا؟ -
از همیشه فکر کردن خسته شده بودم -
330
00:17:21,874 --> 00:17:23,000
تو از فکر کردن خسته نمیشی؟ -
نه -
331
00:17:31,425 --> 00:17:34,636
خدای من -
میدونم چیکار کنیم؟ -
332
00:17:34,720 --> 00:17:36,263
خب ، برو دنبالش بیارش -
چی بهش بگم؟ -
333
00:17:36,263 --> 00:17:37,681
هیچی بهش نگو
334
00:17:37,723 --> 00:17:40,017
بذار یه چند ساعتی تو خماری بمونه تا برسیم
335
00:17:40,225 --> 00:17:41,226
باشه
336
00:17:42,811 --> 00:17:44,480
اوکِیسِک» در مورد «فرانک جَندرمن» تحقیق کرده»
337
00:17:45,022 --> 00:17:48,067
ظاهراً توی دوران دبیرستان
به تیمارستان فرستاده شده
338
00:17:48,150 --> 00:17:49,902
چون با آچار فرانسه رفته سروقت یه دختره
339
00:17:50,986 --> 00:17:53,113
فرانک جَندرمن»؟» -
«شوهر «رُز -
340
00:17:56,450 --> 00:17:57,826
باید اینُ ضبط کنیم
341
00:18:01,747 --> 00:18:04,166
واسه همین به فکر افتادم
«که چرا خانم «بارنرایت
342
00:18:04,249 --> 00:18:06,335
گفت مردم اونموقع در مورد
فرانک» حرف میزدن»
343
00:18:06,752 --> 00:18:08,670
منظورم اینه که در مورد چی حرف میزدن . درسته؟ -
درسته -
344
00:18:08,754 --> 00:18:11,340
بنابراین با قاضی دادگاه این خانواده
که از دوستامه حرف زدم
345
00:18:11,423 --> 00:18:13,217
البته که پرونده رو بخاطر میاورد
346
00:18:13,300 --> 00:18:15,385
چون زمانی که اون پرونده اتفاق افتاد
فرانک» جوون بوده»
347
00:18:15,427 --> 00:18:16,553
دادگاه سوابق رو مهر و موم کرده
348
00:18:16,887 --> 00:18:19,348
خوشبختانه قاضی یکی از دوستان خیلی خوبمه
349
00:18:20,099 --> 00:18:21,725
«این چیزی بود که از دادرسی «فرانک
350
00:18:23,268 --> 00:18:24,561
و مدتی که توی «وارِن استِیت» بوده
دستگیرمون شد
351
00:18:24,645 --> 00:18:25,938
«کارِت خوب بود «مارک
352
00:18:26,313 --> 00:18:29,149
اینجا جاییه که سیستم ارتباطات بهکار میاد
353
00:18:29,233 --> 00:18:31,193
اون از 9 سالگی اینجا بوده
...شاید باید
354
00:18:31,276 --> 00:18:32,277
بذار منتظر بمونه
355
00:18:34,071 --> 00:18:35,614
چرا یه فنجون قهوه نخوریم؟
356
00:18:36,615 --> 00:18:38,867
اگه «فرانک» زود جوش بیاره
این اذیتش میکنه و بههمـش میریزه
357
00:18:41,370 --> 00:18:42,871
متولد سال 71؟
358
00:18:42,955 --> 00:18:45,290
آره -
به تجدید دیدار 5 سال یکبار میری؟ -
359
00:18:46,291 --> 00:18:48,418
من واقعاً از اینجور کارها نمیکنم
360
00:18:48,919 --> 00:18:50,170
قابل تحسینه که فارغالتحصیل شدی
361
00:18:50,212 --> 00:18:52,047
اونم با در نظر گرفتن اینکه
سال دومت رو از دست دادی
362
00:18:52,047 --> 00:18:54,424
چی ازم میخواید؟
من کل روز رو اینجا بودم
363
00:18:54,508 --> 00:18:56,301
هفتهی پیش به همهی سوالاتتون جواب دادم
364
00:18:56,343 --> 00:18:57,594
فقط یه چندتا سوال دیگه داریم
365
00:18:59,471 --> 00:19:00,889
شما همه رو عصبی کردید
366
00:19:01,682 --> 00:19:03,100
منظورتون «بنجامین»ـه؟ -
آره -
367
00:19:03,183 --> 00:19:07,771
همهی خانوادهام...من ، زنم ، مامانم
بنجی» رو زهرهترک کردید»
368
00:19:07,855 --> 00:19:10,482
متأسفم که همه رو ترسوندیم
369
00:19:10,566 --> 00:19:12,484
و بهخاطر اینکه مدت زیادی معطلتون کردیم
370
00:19:12,568 --> 00:19:14,778
بِوِرلی جین شاو» با خانوادهتون صمیمی بوده»
371
00:19:14,862 --> 00:19:16,613
ما فقط داریم گذشتهاش رو بررسی میکنیم
372
00:19:16,655 --> 00:19:17,656
اونقدرها هم نزدیک نبود
373
00:19:18,824 --> 00:19:20,534
اون قرار بود با برادرزنتون ازدواج کنه
374
00:19:20,534 --> 00:19:21,660
اونها تاریخ رو مشخص نکرده بودن
375
00:19:22,744 --> 00:19:24,538
وقت زیادی باهاش نگذروندم
376
00:19:24,538 --> 00:19:25,873
پس شما و «بنجامین» صمیمی نیستید؟
377
00:19:25,956 --> 00:19:27,875
این خزعبلات صمیمیت چیه دیگه؟ عین زنها
378
00:19:29,376 --> 00:19:31,336
خانم «بارنرایت» گفت تو مراقبش بودی
379
00:19:32,421 --> 00:19:35,340
آره . خب ، اون یه احمقه -
و اون برادرزنتـه -
380
00:19:35,924 --> 00:19:37,050
آره
381
00:19:37,134 --> 00:19:39,928
بنابراین اگه کمک لازم داشته باشه کمکش میکنی -
آره -
382
00:19:42,973 --> 00:19:44,808
توی دبیرستان زیاد دعوا میکردی؟
383
00:19:45,392 --> 00:19:46,393
«مثل «ملوان زبل
384
00:19:49,104 --> 00:19:52,191
چطور کارِت به تیمارستان
وارِن استِیت» کشیده شد؟»
385
00:19:55,360 --> 00:19:56,987
احتمالاً توی اون پروندهی کوفتیتون هست
386
00:19:57,529 --> 00:19:58,947
میخوایم داستان تو رو بشنویم
387
00:20:02,868 --> 00:20:05,370
اون دختر زده بود به سرش
با یه آچار افتاد دنبالم
388
00:20:05,454 --> 00:20:08,081
سعی کردم ازش بگیرمش
تاب خورد و از عقب خورد تو صورتش
389
00:20:08,165 --> 00:20:10,292
بعدش همهی این گندها روی سرم هوار شد
390
00:20:11,210 --> 00:20:12,669
چرا زده بود به سرش؟
391
00:20:12,753 --> 00:20:16,006
من داشتم یه دختر دیگه رو هم میدیدم -
تو مردی زنباره ایی ؟ -
392
00:20:16,089 --> 00:20:17,799
شاید اونموقع بودم
393
00:20:18,675 --> 00:20:21,386
اونها فرستادنت به مؤسسه روانی؟ -
چرند بود -
394
00:20:21,470 --> 00:20:24,097
باید میرفتم . بخشی از شرایط عفو مشروطم بود -
تو واسه عفو مشروط توافق کردی؟ -
395
00:20:24,181 --> 00:20:26,183
چرا نرفتی دادگاه و چیزهایی که
به ما گفتی رو بگی؟
396
00:20:26,266 --> 00:20:29,561
وکیلم گفت من هیچوقت نمیتونم در مقابل
یه دختر دوستداشتنی با دماغِ شکسته پیروز بشم
397
00:20:31,188 --> 00:20:32,522
تخلفات دیگهای هم بود
398
00:20:32,564 --> 00:20:34,191
اونموقعها مثل یه عوضی میگشتم
399
00:20:34,233 --> 00:20:37,611
اما دیگه نه؟ -
حالا ازدواج کردم . بچه دارم -
400
00:20:38,028 --> 00:20:40,739
ازدواج و پدر شدن باعث نمیشه
خشم از بین بره
401
00:20:40,822 --> 00:20:43,158
...من خشمگین نبودم . من فقط
402
00:20:43,242 --> 00:20:44,826
مورد سوءتفاهم قرار گرفته بودی؟
403
00:20:45,661 --> 00:20:48,330
باعث میشه لوس بهنظر بیام اما آره
404
00:20:49,581 --> 00:20:52,125
«میخوای در مورد شبی که «بِوِرلی جین
ناپدید شد بهمون بگی؟
405
00:20:54,253 --> 00:20:58,340
نمیدونم . خب ، معمولی بود به گمونم
406
00:20:58,423 --> 00:21:00,300
اونموقع «رُز» هنوز حامله بود
407
00:21:00,801 --> 00:21:02,886
براش شام گرفتم و تلویزیون تماشا کردیم
408
00:21:02,970 --> 00:21:05,097
پس تمام شب خونه بودی؟ -
نه -
409
00:21:05,180 --> 00:21:06,473
نه؟
410
00:21:07,140 --> 00:21:09,935
نه . گفتم که
رفتم بیرون برای خودمون شام گرفتم
411
00:21:10,435 --> 00:21:11,603
چه مدت بیرون بودی؟
412
00:21:11,937 --> 00:21:14,648
نمیدونم . 15 یا 20 دقیقه شاید
413
00:21:14,731 --> 00:21:16,441
از کجا غذا گرفتی؟
414
00:21:16,525 --> 00:21:18,819
«رُز» رولتهای «غذافروشی هانا»
که توی بازاره رو دوست داره
415
00:21:18,902 --> 00:21:20,445
و «رُز» اینُ تأیید میکنه؟
416
00:21:21,780 --> 00:21:24,449
الان احیاناً به من شک و ظنی وارده؟
417
00:21:24,533 --> 00:21:27,869
فقط داریم از تمام زوایا بهش نگاه میکنیم
418
00:21:29,621 --> 00:21:32,165
نه . «بِوِرلی جین» دوستدختر «بنجی» بود
419
00:21:32,249 --> 00:21:33,625
من به سختی میشناختمش
420
00:21:33,709 --> 00:21:36,712
به نظرت عجیب میومد که چطور
داره بخشی از خانواده میشه
421
00:21:38,088 --> 00:21:39,923
اینقدر اینطوری نگیدش
422
00:21:40,340 --> 00:21:42,301
گفتی هنوز تاریخی برای
عروسی انتخاب نکرده بودن
423
00:21:43,260 --> 00:21:46,263
نامشخص بود -
اونها باهم نامزد بودن . نبودن؟ -
424
00:21:47,723 --> 00:21:49,182
بنجی» فکر میکرد که هستن»
425
00:21:51,601 --> 00:21:54,980
چیزی که من فهمیدم این بود
که دختره عاشقش بوده
426
00:21:55,022 --> 00:21:56,398
و میخواسته باهاش ازدواج کنه
427
00:21:56,481 --> 00:21:59,067
...نمیخوام ضدحال بزنم به خواب و خیالاش
428
00:21:59,151 --> 00:22:01,528
داری میگی «بنجی» رابطه رو برای خودش
جدیتر از چیزی که بوده تصور کرده؟
429
00:22:01,570 --> 00:22:03,613
بهش اجازه میداد اون رو
همسرش صدا کنه
430
00:22:03,697 --> 00:22:05,073
اون آپارتمان رو براش خریده بود
431
00:22:05,157 --> 00:22:07,492
آره . اون همون نقشهی بزرگی بود
که قانعش کنه باهاش زندگی کنه
432
00:22:07,617 --> 00:22:10,078
واقعاً؟ من از روی عکسایی که ازش دیدم
بهش 8 میدم
433
00:22:10,162 --> 00:22:11,496
توی "آلتونا" بدون هیچ حرفی نمرهـش 8 بود
434
00:22:12,831 --> 00:22:15,542
به نظرم «بنجی» تیکهی خوبی
برای خودش جفت و جور کرده بود
435
00:22:16,460 --> 00:22:20,547
مخصوصاً برای مردی
که اشکش دم مشکشه
436
00:22:21,214 --> 00:22:22,215
دقیقاً
437
00:22:22,215 --> 00:22:25,260
به نظرت میتونست راضیش کنه؟
438
00:22:29,514 --> 00:22:32,392
فکر نمیکنم تونسته بود مخش رو بزنه -
بِوِرلی» خودش این رو بهت گفت؟» -
439
00:22:32,476 --> 00:22:34,436
دقیقاً اینجوری نگفت ولی اگه یه
دختری از رابطهـش لذت ببره
440
00:22:34,436 --> 00:22:35,604
دست از سرت برنمیداره
441
00:22:35,645 --> 00:22:37,356
به نظرت «بِوِرلی جین» تفاوتش رو میدونسته؟
442
00:22:38,190 --> 00:22:41,360
فکر میکنی اون...میدونی؟
دختر باتجربهای بود؟
443
00:22:42,736 --> 00:22:46,073
من که میگم دخترِ راحتی بود
444
00:22:49,284 --> 00:22:50,786
بنجامین» هم همین نظر رو داره؟»
445
00:22:51,244 --> 00:22:53,914
اینکه متوجه این قضیه نشده یا نمیخواسته بشه
رو دیگه من نمیدونم
446
00:23:03,382 --> 00:23:06,468
همه کسانی که باهاشون صحبت کردیم
«متفقالقول میگفتن که «بِوِرلی جین
447
00:23:06,551 --> 00:23:10,055
دختر خوب ، وفادار و نجیبی بوده
448
00:23:10,138 --> 00:23:11,139
...خب
449
00:23:13,183 --> 00:23:15,977
واضحه که هیچکس نمیاد پشتسر یه دختر مرده
خیلی رک بگه سهلالوصول بوده
450
00:23:16,061 --> 00:23:19,106
فرانک» مکارـه . شنیدی که چجوری ماجرای»
دبیرستانش رو به نفع خودش برگردوند
451
00:23:19,940 --> 00:23:21,900
پس احتمالش هست حرفایی که در مورد
«بِوِرلی» گفت هم از خودش ساخته باشه
452
00:23:21,942 --> 00:23:22,943
اگه نساخته باشه چی؟
453
00:23:23,276 --> 00:23:26,071
ببینید ، اگه «بِوِرلی» تو رابطهاش
دست بالا رو داشته
454
00:23:26,154 --> 00:23:28,907
و حسادت
بنجامین» رو تحریک میکرده»
455
00:23:29,908 --> 00:23:32,786
اگر «بنجامین» توی رابطه
احساس ضعف میکرده
456
00:23:32,869 --> 00:23:35,622
این میتونه شدت حمله از روی عصبانیت
که تو صحنهی جرم وجود داشت رو توجیه کنه
457
00:23:36,248 --> 00:23:38,333
بذارید ببینم «بنجامین» چی برای گفتن داره
458
00:23:38,417 --> 00:23:40,127
احضارش کنیم؟ -
بله -
459
00:23:40,502 --> 00:23:42,421
متوجه هستی که بازداشت نشدی . درسته؟
460
00:23:42,504 --> 00:23:43,964
هر لحظه که دوست داشته باشی میتونی بری
461
00:23:43,964 --> 00:23:45,674
و فقط درباره چیزهایی که دوست داری
باهامون صحبت کن
462
00:23:45,757 --> 00:23:48,301
در ضمن با ضبط کردن این گفتگو
که مشکلی نداری؟
463
00:23:48,385 --> 00:23:50,512
فقط اینطوری راحتتر از نوشتن همه چیزـه
464
00:23:50,512 --> 00:23:52,556
حتماً . دوست دارم هر کاری
از دستم برمیاد بکنم
465
00:23:53,598 --> 00:23:56,810
خیلی چیزها در مورد این پرونده هست که
هنوز به ما نگفتی . درسته «بنجامین»؟
466
00:23:57,227 --> 00:24:00,397
نه . هر چی باید میگفتم رو گفتم
467
00:24:00,480 --> 00:24:01,481
ما با «فرانک» صحبت کردیم
468
00:24:01,940 --> 00:24:04,484
تصویری که اون از رابطه تو و «بِوِرلی» ساخت
با چیزی که تو گفتی خیلی متفاوته
469
00:24:04,484 --> 00:24:07,404
اون گفت قسمت نامزد بودنتون
رو تو از خودت درآوردی
470
00:24:09,698 --> 00:24:11,450
خب ، هنوز حلقه نخریده بودم
471
00:24:11,533 --> 00:24:15,287
ولی ازش درخواست کرده بودم
و اونم جواب مثبت داده بود
472
00:24:15,370 --> 00:24:18,206
اینجوری بهنظر میاد که دوست داشته همه کسانی که بهش
پیشنهاد میدادن رو تو آبنمک نگه داره
473
00:24:21,084 --> 00:24:22,085
بنجامین»؟»
474
00:24:24,963 --> 00:24:26,465
اینا رو «فرانک» گفته؟
475
00:24:26,548 --> 00:24:27,966
اون خیلی چیزها گفت
476
00:24:30,427 --> 00:24:32,179
از روی حسادتشه -
حسادت؟ -
477
00:24:32,262 --> 00:24:33,805
واسه چی باید حسودی کنه؟
478
00:24:33,889 --> 00:24:35,807
اون یه مرد متأهله
با خواهر خودت ازدواج کرده
479
00:24:35,891 --> 00:24:36,892
...خب
480
00:24:38,602 --> 00:24:41,813
همهـش میپرسید «بِوِرلی» کِی میاد
481
00:24:41,897 --> 00:24:44,941
همیشه یهجوری باهاش حرف میزد
که انگار توجهش به اونه
482
00:24:45,025 --> 00:24:45,734
منظورت چیه؟ -
"
483
00:24:45,817 --> 00:24:47,027
بِوِرلی جین» زن زیبایی بود»
امکان نداشت همچین کاری بکنه
484
00:24:47,027 --> 00:24:48,820
ولی آدمی هم نبوده که بهخاطر ازدواج
تو روابط ـش خوددار باشه
485
00:24:51,490 --> 00:24:53,325
به نظر خودت توانایی راضی کردنش
رو داشتی «بنجامین»؟
486
00:25:07,589 --> 00:25:09,508
اونشب دیدیش؟ وقتی که از سر کار برگشت؟
487
00:25:09,591 --> 00:25:11,968
نه . من خونه بودم
تلویزیون تماشا میکردم
488
00:25:12,052 --> 00:25:14,346
دوست نداشتی بیاد پیشت
شب رو باهم بگذرونید؟
489
00:25:14,429 --> 00:25:17,807
معلومه که دوست داشتم بیاد
چون عاشقش بودم
490
00:25:17,891 --> 00:25:19,935
و الان مرده
491
00:25:21,228 --> 00:25:23,897
خدای من
492
00:25:24,481 --> 00:25:26,358
خدا جونم
493
00:25:36,618 --> 00:25:38,328
«پس یعنی «بِوِرلی جین
با آدمهای زیادی در ارتباط بوده
494
00:25:40,956 --> 00:25:43,875
آلوین» میخواسته از دم کافه همراهیش کنه» -
ولی اون بهش اجازه نداده -
495
00:25:43,959 --> 00:25:45,460
توی کافه چکار میکرده؟
496
00:25:48,880 --> 00:25:50,215
از این چی عایدمون میشه؟
497
00:25:50,298 --> 00:25:52,050
یه زن مجرد توی کافه
498
00:25:52,133 --> 00:25:54,344
یه زن تنها میتونه فقط
بهخاطر نوشیدن بره کافه
499
00:25:54,427 --> 00:25:57,013
اون که اونجاست چطور؟
میخواد کسی رو پیدا کنه؟
500
00:25:57,681 --> 00:26:00,225
خب ، احتمالش هست -
چطور؟ چون تنهایی برای خودش اونجا نشسته؟ -
501
00:26:00,684 --> 00:26:01,935
چون توی کافهست؟
502
00:26:03,436 --> 00:26:04,646
آره -
این فقط یه حدسه -
503
00:26:04,646 --> 00:26:07,732
بذار فرض کنیم دنبال یکیـه
این بدین معنیه که سهل الوصوله؟
504
00:26:07,816 --> 00:26:09,776
به نظرت دنبال شوهره
یا یکی که مدتی وقت بگذرونه؟
505
00:26:09,818 --> 00:26:11,570
مگه فرقیم تو برداشت تو ازش میکنه؟
506
00:26:11,653 --> 00:26:12,988
معلومه -
چرا؟ -
507
00:26:13,071 --> 00:26:17,659
خب ، اگه از نظر تئوری بخوایم به قضیه نگاه کنیم
روی اینکه ازش خوشم بیاد یا نیاد تأثیر میذاره
508
00:26:17,742 --> 00:26:20,787
اگه دنبال کسی باشی
هم تأثیر میذاره از نظر تئوری؟
509
00:26:20,870 --> 00:26:23,290
نه . من...من اهل این چیزها نیستم
510
00:26:23,373 --> 00:26:25,041
«دست بردار «مارک -
دست از سرش بردار -
511
00:26:25,083 --> 00:26:27,669
گذشته «بِوِرلی» فقط از
این جهت برامون بااهمیته که
512
00:26:27,711 --> 00:26:30,755
اگه مردهای دیگهای هم تو فکرش بودن
واضحه که همهشون مظنون تلقی میشن
513
00:26:30,839 --> 00:26:32,340
پس با چه کسای دیگهای میتونیم صحبت کنیم؟
514
00:26:35,427 --> 00:26:39,139
2تا از دوستاش هستن که میتونیم
ازشون پرسوجو کنیم دوباره
515
00:26:39,222 --> 00:26:41,057
کسی دیگهای هم هست که
محرم رازش بوده باشه؟
516
00:26:41,766 --> 00:26:44,561
تازه موهاش رو کوتاه کرده بود . درسته؟
517
00:26:46,855 --> 00:26:48,064
اینجا یه سوالی پیش میاد
518
00:26:48,148 --> 00:26:50,692
اگه کسی که وحشیانه باهاش اونکار رو کرده
بنجامین» یا هر کدوم از کسایی که هوا خواهش باشن»
519
00:26:50,734 --> 00:26:52,736
این پرونده ارزش مداخلهی ما رو داره؟
520
00:26:54,029 --> 00:26:56,239
منظورم اینه که فعلاً نمیتونیم
احتمال یه قاتل زنجیرهای رو حذف کنیم
521
00:26:56,239 --> 00:26:58,700
اما اگه مجرم یه آدم معمولی باشه
در نتیجه اتفاقی مرتکب جرم شده
522
00:26:58,742 --> 00:27:00,785
و انتظار نمیره بخواد دوباره مرتکب قتل بشه
523
00:27:00,785 --> 00:27:03,913
الان سوال من اینه
به نظرت بودجهای که بهمون دادن
نباید در حد داشتن اتاقهای جداگانه باشه؟
524
00:27:03,997 --> 00:27:05,415
از مصاحبت با من خوشحال نیستی؟
525
00:27:06,041 --> 00:27:07,417
از این اتاقا که بینشون یه درِ میگیریم
526
00:27:25,393 --> 00:27:28,772
سلاخی شدن بدنش به تنهایی
مداخلهمون تو این پرونده رو توجیه میکنه
527
00:27:31,191 --> 00:27:33,902
میشه خواهش کنم روی
تخت خودت بشینی لطفاً؟
528
00:28:01,054 --> 00:28:02,472
خب ، از اینم چیزی درنیومد
529
00:28:02,931 --> 00:28:04,099
بعدی کیه؟
530
00:28:04,182 --> 00:28:06,685
یکی از اقوامشون که «بِوِرلی» پرستار بچهاش بوده
«خانواده «اسنایدر
531
00:28:08,144 --> 00:28:11,314
اشکالی داره اگه قبل از رفتن به اونجا
یه جای دیگه سر بزنیم؟
یه مسئلهای داره من رو اذیت میکنه
532
00:28:11,398 --> 00:28:12,399
مشکلی نیست
533
00:28:35,547 --> 00:28:36,548
«سلام «رُز
534
00:28:40,927 --> 00:28:42,220
همین الان خوابوندمش
535
00:28:42,303 --> 00:28:44,055
نگهداری از نوزاد کار سختیه
536
00:28:44,139 --> 00:28:46,099
دیگران فقط تعریف و تمجید میکنن
537
00:28:46,182 --> 00:28:51,521
ولی من و زنم در مورد هر 2تا بچهمون
تو 3 ماه اول مثل زامبیها راه میرفتیم
538
00:28:53,189 --> 00:28:55,525
"اطلاع داری که خانم "ترینیتی لوترن
که توی "سیکامور" هستش
539
00:28:55,692 --> 00:28:57,318
برنامهای برای مادران مجرد داره
540
00:28:57,402 --> 00:28:59,612
البته تو که مجرد نیستی
ولی خب ، این اولین بچهـته
541
00:28:59,696 --> 00:29:01,614
اونا تو برنامهشون اطلاعات جامع
و کاملی در مورد
542
00:29:01,614 --> 00:29:02,991
نحوه تغذیه بچه و طرز خوابوندش میدن
543
00:29:03,032 --> 00:29:05,034
ممنونم -
فرانک» چی؟» -
544
00:29:05,535 --> 00:29:07,412
بهت کمک میکنه؟ -
وقتایی که بتونه -
545
00:29:07,871 --> 00:29:08,872
تازه کار پیدا کرده
546
00:29:08,913 --> 00:29:11,499
بهنظر میومد مادرتون از داشتن
نوه خیلی هیجانزدهست
547
00:29:11,583 --> 00:29:12,792
خوشحاله
548
00:29:13,334 --> 00:29:15,253
و «بنجامین» کمکت میکنه؟
549
00:29:16,129 --> 00:29:19,090
نه -
با «بنجامین» صمیمی هستی؟ -
550
00:29:19,674 --> 00:29:20,925
اون برادر بزرگترمه
551
00:29:21,926 --> 00:29:22,969
چقدر بزرگتر؟
552
00:29:23,970 --> 00:29:25,096
14ماه
553
00:29:25,180 --> 00:29:26,890
باهم خاطرات خوبی دارین؟
554
00:29:27,432 --> 00:29:29,768
مامان میرفت سرِ کار . 2تا شغل داشت
555
00:29:30,185 --> 00:29:32,479
2تا بچه و 2تا شغل
چطور از پسـش برمیومد؟
556
00:29:32,562 --> 00:29:34,481
من و «بنجی» به مدرسهای میرفتیم
که 2تا بلوک اونطرفترـه
557
00:29:34,522 --> 00:29:36,191
بعدازظهرها تا خونه پیاده میومدیم
558
00:29:36,274 --> 00:29:39,319
و اونموقع چند سالت بود؟ -
10یا شاید 11 -
559
00:29:39,402 --> 00:29:40,445
خیلی بچه بودی
560
00:29:40,945 --> 00:29:44,365
مامان خسته و هلاک میرسید خونه
حوصله نداشت با 2تا بچه سروکله بزنه
561
00:29:45,241 --> 00:29:48,328
من قبلش خونه رو تمیز و مرتب میکردم -
کارِ آسونی نبوده -
562
00:29:50,914 --> 00:29:53,792
چند سالت بود وقتی با «فرانک» آشنا شدی؟ -
16 -
563
00:29:54,334 --> 00:29:56,878
از حادثهای که «فرانک» تو دبیرستان
مرتکب شده بود خبر داشتی؟
564
00:29:59,756 --> 00:30:01,257
واسه قبل از این بود که من باهاش آشنا بشم
565
00:30:02,175 --> 00:30:04,010
هیچوقت در موردش باهاش حرف زدی؟
566
00:30:04,052 --> 00:30:06,387
بهم گفت یهجور اتفاق بوده
567
00:30:07,806 --> 00:30:08,807
«رُز»
568
00:30:09,974 --> 00:30:11,351
بِوِرلی جین» رو میشناسی»
569
00:30:13,061 --> 00:30:14,270
چطور دختری بود؟
570
00:30:14,729 --> 00:30:16,231
دختر دوستداشتنی بود
571
00:30:16,981 --> 00:30:18,983
فکر میکنی واسه «بنجامین» مناسب بود؟
572
00:30:19,067 --> 00:30:20,777
کاری کرد «بنجامین» بخواد
خونه رو ترک کنه
573
00:30:21,820 --> 00:30:23,071
گمونم این اتفاق خوبی بود
574
00:30:24,781 --> 00:30:28,159
بهش پول دادیم که سپرده بذاره
برای امضای قرارداد اجارهاش
575
00:30:28,243 --> 00:30:29,786
قصد داشت با «بنجامین» ازدواج کنه؟
576
00:30:31,913 --> 00:30:33,164
داشت راضیش میکرد
577
00:30:33,623 --> 00:30:36,417
اون با مرد دیگهای ملاقات میکرد؟
578
00:30:39,587 --> 00:30:41,923
بنجامین» فکر میکرد ممکنه»
579
00:30:42,006 --> 00:30:43,174
بنجامین» این رو بهت گفت؟»
580
00:30:46,010 --> 00:30:49,055
گفت فکر میکنه داره سرِکارـش میذاره
581
00:30:50,139 --> 00:30:52,100
خودش رو واسه یه پسر دیگه خوشگل میکنه
582
00:30:52,892 --> 00:30:53,935
چطور خودش رو خوشگل میکرد؟
583
00:30:54,018 --> 00:30:55,645
لباسهای تحریکآمیز میپوشید؟
584
00:30:56,271 --> 00:30:58,481
ناخنهاش رو لاک میزد؟
به خودش عطر میزد؟
585
00:30:58,565 --> 00:30:59,607
موهاش رو درست میکرد
586
00:31:00,650 --> 00:31:04,112
«فرانک» بهمون گفت شبی که «بِوِرلی جین»
به قتل رسیده پیش تو بوده
587
00:31:04,696 --> 00:31:06,114
این حقیقت داره؟ -
آره -
588
00:31:08,241 --> 00:31:09,284
...خب
589
00:31:11,619 --> 00:31:13,705
رفت بیرون که واسهمون غذا بگیره
590
00:31:13,788 --> 00:31:17,542
واسه چه مدت بیرون بود؟
591
00:31:37,812 --> 00:31:39,856
رُز» ، اگه چیزی رو پنهان کنی»
592
00:31:40,607 --> 00:31:43,693
و اونا ته و توش رو دربیارن
واست بد میشه
593
00:31:44,861 --> 00:31:45,904
واسه اونم همینطور
594
00:32:07,425 --> 00:32:08,635
چی رو جا انداختیم؟
595
00:32:12,472 --> 00:32:14,641
اون کبودیهای روی بازوش رو دیدین؟ -
آره -
596
00:32:15,099 --> 00:32:16,184
فکر میکنین کارِ «فرانک» باشه؟
597
00:32:16,267 --> 00:32:19,520
مادرش بهمون گفت «فرانک» اجازه نمیده
هیچکی دیگه بهش نزدیک بشه
598
00:32:21,397 --> 00:32:22,857
چطوره ماشین «فرانک» رو بازرسی کنیم؟
599
00:32:23,358 --> 00:32:25,318
نیاز به حکم داریم -
بیاین حکم بگیریم -
600
00:32:27,946 --> 00:32:30,990
مارک» ، یه خانم جوون طبقهی پایین»
سراغِ تو رو میگیره
601
00:32:42,502 --> 00:32:43,503
«سلام «رُز
602
00:32:49,425 --> 00:32:50,718
...بهم
603
00:32:53,471 --> 00:32:57,016
بهم قول میدی اگه بهت بگم چه شده
اتفاقی واسه بچهام نمیفته؟
604
00:32:58,017 --> 00:32:59,394
البته
605
00:33:03,856 --> 00:33:04,857
طوری نیست
606
00:33:06,651 --> 00:33:08,695
چیزی نیست . هی
607
00:33:16,828 --> 00:33:20,790
پس گفتی شبی که «بِوِرلی جین» ناپدید شد
فرانک» خونه نبود؟»
608
00:33:23,334 --> 00:33:24,335
بله
609
00:33:24,961 --> 00:33:26,295
میدونی کجا بود؟
610
00:33:28,631 --> 00:33:29,632
آره
611
00:33:31,300 --> 00:33:32,343
کجا بود؟
612
00:33:33,469 --> 00:33:36,264
بنجی» اونشب بهمون زنگ زد»
و خواست «فرانک» بره پیشـش
613
00:33:39,225 --> 00:33:40,309
خیلیخب
614
00:33:41,811 --> 00:33:43,146
بنابراین «فرانک» رفت
615
00:33:43,730 --> 00:33:45,064
چه مدت خونه نبود؟
616
00:33:49,527 --> 00:33:52,780
بعد از 2 یا 3 ساعت تماس گرفت
ازم خواست منم برم اونجا
617
00:33:52,864 --> 00:33:55,783
ساعت چند بود؟ -
10یا 11 -
618
00:33:55,867 --> 00:33:57,827
ولی بهش گفتم خستهام
619
00:33:58,578 --> 00:34:00,246
کمرم و پاهام درد میکرد
620
00:34:02,874 --> 00:34:04,876
اونموقع 8 ماهه حامله بودم
621
00:34:05,251 --> 00:34:07,587
بهت گفت واسه چی میخواد بری اونجا؟
622
00:34:07,670 --> 00:34:08,671
نه
623
00:34:10,173 --> 00:34:11,716
فقط گفت بری؟
624
00:34:12,300 --> 00:34:14,093
گفت وسایل تمیزکاری با خودم ببرم
625
00:34:17,722 --> 00:34:19,807
ولی من فراموش کردم
626
00:34:23,603 --> 00:34:25,688
تا اونجا روندم . رفتم داخل
627
00:34:26,314 --> 00:34:30,318
فرانک» تو اتاق نشیمن بود»
بهم گفت خودم رو ناراحت نکنم
628
00:34:30,401 --> 00:34:31,569
خودش ناراحت بود؟
629
00:34:32,570 --> 00:34:33,613
آروم بود
630
00:34:34,238 --> 00:34:37,075
خیلیخب پس «فرانک» بهت گفت
خودت رو ناراحت نکنی
631
00:34:39,077 --> 00:34:41,871
بهم گفت اتفاق بدی افتاده
632
00:34:43,748 --> 00:34:47,794
فکرم خیلی جاها رفت
نگران شدم نکنه بلایی سرِ «بنجی» اومده باشه
633
00:34:50,797 --> 00:34:53,257
"فرانک» گفت : "اون خوبه ولی یه کاری کرده»
634
00:34:56,052 --> 00:34:57,470
بنجامین» کاری کرده؟»
635
00:35:00,681 --> 00:35:01,682
آره
636
00:35:03,893 --> 00:35:05,436
"گفتم : "چیکار کرده؟
637
00:35:07,188 --> 00:35:10,274
گفت : از «بِوِرلی جین» عصبانی شده
638
00:35:20,451 --> 00:35:22,703
فرانک» گفت «بنجامین» زدتش»
639
00:35:24,539 --> 00:35:26,332
"پرسیدم : "حالش خوبه؟
640
00:35:31,212 --> 00:35:33,840
: فرانک» گفت»
باید به «بنجامین» کمک کنیم"
از این قضیه خلاص بشه
641
00:35:33,923 --> 00:35:36,759
باید هوای همدیگه رو داشته باشیم
"اگه نه اون تو دردسر میفته
642
00:35:40,847 --> 00:35:42,515
"پرسیدم : " «بنجامین» کجاست؟
643
00:35:43,599 --> 00:35:45,184
"گفت : "تو دستشوییه
644
00:35:46,769 --> 00:35:49,438
"گفتم : "میخوام ببینمش
"اون گفت : "باشه
645
00:35:51,023 --> 00:35:53,025
" ولی «بِوِرلی جین» هم اونجاست "
646
00:35:55,945 --> 00:35:57,238
در باز بود
647
00:35:57,947 --> 00:36:00,158
...بنجی» رو دیدم . اون»
648
00:36:00,241 --> 00:36:02,952
سرش رو بین دستاش گرفته بود
داشت گریه میکرد
649
00:36:03,870 --> 00:36:06,455
خون همهجا رو گرفته بود
650
00:36:06,956 --> 00:36:08,124
پاشیده بود
651
00:36:10,042 --> 00:36:12,461
و بعدش «بِوِرلی جین» رو تو وان دیدم
652
00:36:14,338 --> 00:36:15,631
زنده بود؟
653
00:36:18,050 --> 00:36:19,051
مُرده بود
654
00:36:22,221 --> 00:36:25,099
" گفتم : " «بنجی» ، چیکار کردی؟
655
00:36:27,018 --> 00:36:29,187
سرش رو برگردوند
نمیخواست به من نگاه کنه
656
00:36:29,812 --> 00:36:32,481
چهرهاش رو به بالا بود یا پایین؟ -
رو به بالا بود -
657
00:36:32,565 --> 00:36:33,941
متوجه زخمی شدی؟
658
00:36:34,734 --> 00:36:36,986
متوجه نشدم . همهجا پُر از خون بود
659
00:36:37,570 --> 00:36:38,738
بعدش چی شد؟
660
00:36:39,197 --> 00:36:42,325
بعدش «فرانک» یه پارچهی برزنتی آورد
رو زمین پهنش کرد
661
00:36:42,825 --> 00:36:45,536
بعدش ازم خواست برم
وسایل تمیزکننده بیارم
662
00:36:46,287 --> 00:36:48,206
وقتی برگشتم
جسدش رو پیچیده بودن
663
00:36:48,247 --> 00:36:51,334
بعدش بردنش داخل وانت «فرانک» و رفتن
664
00:36:53,336 --> 00:36:55,671
من وان رو شستم و دستشویی رو تمیز کردم
665
00:36:56,339 --> 00:36:59,634
کاشیها رو سابیدم . بین درزهاش رو
666
00:36:59,717 --> 00:37:01,510
هر جا که جرم گرفته بود . قاب پنجره
667
00:37:02,386 --> 00:37:05,723
مجبور شدم تمام خونی که زیر روشویی
ریخته شده بود رو بشورم
...بهنظر میرسید
668
00:37:06,474 --> 00:37:07,725
اینکار تا ابد طول میکشه
669
00:37:08,684 --> 00:37:10,561
تلاش میکردم تمامش رو
از راه آب بفرستم پایین
670
00:37:12,313 --> 00:37:15,316
سلاحی دیدی؟ -
یه چاقو تو وان بود -
671
00:37:15,399 --> 00:37:16,692
باهاش چیکار کردی؟
672
00:37:18,069 --> 00:37:19,195
تمیزش کردم
673
00:37:19,278 --> 00:37:22,365
بردمش به آشپزخونه
با مایع ظرفشویی شستمش
674
00:37:22,823 --> 00:37:24,033
و انداختمش دور
675
00:37:27,787 --> 00:37:29,205
و بعدش رفتم خونه
676
00:37:29,288 --> 00:37:32,083
«اونشب دوباره «فرانک
یا «بنجامین» رو ندیدی؟
677
00:37:32,166 --> 00:37:33,167
نه
678
00:37:33,209 --> 00:37:35,086
فرانک» فردا صبح زود برگشت خونه»
679
00:37:38,172 --> 00:37:39,257
واسه چی بهشون کمک کردی؟
680
00:37:42,176 --> 00:37:44,136
این کاریه که همیشه میکردم
681
00:37:46,555 --> 00:37:47,640
کی اون رو کشت؟
682
00:37:50,059 --> 00:37:51,269
نمیدونم